نغمه ی ِ
ساز نکیساچون کساد افتاده استشال ِ غم بر گردن آوایِ شاد افتاده استدر کویر بیهیاهو روز و شباز ششجهتتاروپودم نخبه نخ در دستِبادافتادهاستاز همان روزی کهدانش را جهالت سر بریدمیهنم دردست مُشتیبی سوادافتاده استدر نبود ِ رستم از دوران ِ فردوسی به بعدچشم اهریمن به مُلک کیقباد افتاده استواعظ شهرم که میگفت از لذایذ در بهشت آخر از اوج توهّم در فساد افتاده استبر وجود شاخصشخصشخیصشیخشهراین عبایِ عاریه قدری گشاد افتاده استآن که ما را داده با فتوا نوید ِ آب و نانبا تبر عمری به جان اقتصاد افتاده استکو دلیری تا دراین بیغوله بگشاید گره مشکل ِ لاینحل ما را که حاد افتاده استبرتر از خورشید تابان سال ها بانو عسللطف ِ عالی بر غلام ِ خانه زاد افتاده است
علی قیصری + نوشته شده در دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۶ ب.ظ توسط علی قیصری | عسل...
ما را در سایت عسل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : asalpoemo بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 8 خرداد 1401 ساعت: 3:38